ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
اینجا کسی شعر آدمک را نمی داند .
کسی آواز عروسک ( من ) را نمی خواند .
اینجا التهاب آخر است .
انهدام یک نگاه .
اینجا تلاطم بودن ها و نبودن ها
کار هر روز و شب است .
مردمی در راه
سر می برند و پر می کنند
مرغکان دلشان را
که مبادا
بپرد زیر بال آسمان و آفتاب و خدا .
اینجا کسی مشق باران را نمی داند
و التماس زمین را هیچ نمی خواند .
بیچاره دلم
مرغکی در انتظار التهاب
که شب و روز می نشیند
به کدامین موج خطا
روز و شبش تار شود
و اینجا کسی
دست ترس دلم را نمی گیرد
* سیمین *
خیلی زیبا بود دوست عزیز.........