سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

بوم خاکستری نقاشی

می خواهم روی بوم سفید روز های نیامده ام


به رسم خطوطی که باید کشید


من هم از رنجی بکشم


که خیابان از رد پای سنگین آدم های بی هدف می کشد


از خاکستر های ته سیگارهایی که


تکرار فشار لب هایی را به خاطر می آورند و


سیگار هم کشیدنی نیست ! 




فریادی بکشم


به بلندای ایستادن روی یک کوه بلند


اما ته یک چاله آبی در  یک خیابان بن بست 



می خواهم خطوط ناصاف این آهن و دود و خیابان را بکشم


می خواهم از


حجم نا متعادل سایه با آفتاب بکشم 



کشیدنی از جنس یک ذره هوا


اما پر شِکوه ، ناله و درد


زلزله نیست


خطوط کج  و ناموزون 


عبور یک اتفاق است که لرزانده بوم را 


و درختانی از جنس سنگفرش های لگد خورده



که از آن هم ناصاف ترند 



*سیمین* 


http://www.artchive.com/artchive/m/mondrian/mondrian_gray_tree.jpg



کسی دعوت به خواندن نشد

چون که تنها یک دلگویه بود و بس



نظرات 55 + ارسال نظر
زهرا سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 03:15 ب.ظ http://malake70.blogsky.com

خیلی قشنگ بود.

فرخ سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 04:25 ب.ظ http://chakhan.blogsky.com

به سادگی می اندیشی و در عین حال اسرارآمیز به نظر میآیی!!
غمهیت تازه و فزون باد دخترک اهل خیال و شعر و رویا!
چرا که عین القضات فرمود: کاش همه جهان و جهانیان عاشق بودندی تا همه زنده و با درد بودندی..... به نگاهی که بوی تبسم و آینه میدهد ، مهمانم کن!!

نی لبک سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 05:46 ب.ظ http://neylabakshekasth.blogfa.com

سیمین عزیز سلام!

می خواهی رنج بکشی و فریاد بزنی که عشق همه آن نظام را بر هم زده است ... اما آه ... دریغ که عشق به تو صبر می دهد که رنج را تحمل کنی و سینه ات را وسیع می کند که فریاد در خودت گم شود ... و بی صدا می شکنی ... می فهمم!!... دستهای عاشق ترین ... خالی ترین!

خیلی زیبا بود ببخشید که دلم گرفته بود و ...

سعید مطوری/مهرگان سه‌شنبه 11 خرداد 1389 ساعت 08:20 ب.ظ

سلام به خواهر گرامی وعزیز سیمین مهربان

آمدم تا بگویم هستم در لحظه های نبودنم...



مهرگان با دو تولد در شادمانه اش به روز است.

کیک تولد میخواهید بفرمایید

مهرگان باشید

مهدی تقی نژاد چهارشنبه 12 خرداد 1389 ساعت 05:02 ب.ظ http://golbon1.blogfa.com/

بانو
روزی که آمدی
فرشتگان
زمین را زیور بستند
و کبوتران
گیسوان درختان را
چشمانت نگینی است
بر گستره زمان
که دیدگان خورشید را
خجل می سازد
*
تو آن اقیانوسی
بانو
که گستره عالم را
پر از ستاره ساخته
پر از ستاره و مروارید
میلاد حضرت زهرا و روز زن بر شما مبارک.[گل]

[ بدون نام ] چهارشنبه 12 خرداد 1389 ساعت 11:34 ب.ظ

اسباب کشی نکبتی[گل]

درود بر شما و قلم زیبایتان

روز زن و مادر را به شما تبریک میگم

منتظرتم

الهام کریمی پنج‌شنبه 13 خرداد 1389 ساعت 09:37 ق.ظ http://darhavalieinkucheha.blogfa.com

سیمین جان
دلگویه ات هم نشان از ذهن والایت و احساس لطیفت داشت و چه تصاویر زیبایی هم ضمیمه ی آن کرده بودی .ممنون عزیز

کبوتر ارشدی پنج‌شنبه 13 خرداد 1389 ساعت 10:49 ق.ظ

ممنون سیمین جان
اما تا 8 مارس خیلی مانده هنوز...........

محمد رضا پنج‌شنبه 13 خرداد 1389 ساعت 10:53 ق.ظ http://mmmmmrrrrr.blogfa.com

دستم بگرفت و پا به پا برد مادر.
روزتون مبارک[گل]

ناهید سعادتیان پنج‌شنبه 13 خرداد 1389 ساعت 12:37 ب.ظ http://nahidsaadatian.blogfa.com

سلام سیمین عزیز .
روز تو هم مبارک .
دلگویه ات شنیدین بود و خواندنی ....
پیروز باشی .

الهام کریمی جمعه 14 خرداد 1389 ساعت 04:22 ب.ظ http://darhavalieinkucheha.blogfa.com

سلام
دوباره اومدم بگم این شعرت یه تابلوی زنده بود از زندگی و همین باعث می شه که توی ذهن بشینه.

قزللو شنبه 15 خرداد 1389 ساعت 11:30 ق.ظ http://abbi.blogsky.com

سلام سیمین مهربان
اون دو خط پایین را طوری نوشته ای که انگار دنباله ی شعر است.
اگر می شود کلمه ی دل نوشته را بردار و اسمش را بگذار شعر و تلاش خود را برای نوشتن شعر و رسیدن به راز و رمزش به کار ببر
در ضمن روز سه شنبه 18 خرداد - ساعت 5 تا 7 - خانه ی هنرمندان منتظر دیدارت هستم.

فانی یکشنبه 16 خرداد 1389 ساعت 01:09 ب.ظ

سلام


زیبا بودسیمین خانم

ناهید سعادتیان یکشنبه 16 خرداد 1389 ساعت 02:38 ب.ظ

سلام بر سیمین عزیزم .
چند بار آمده ام .خوانده ام تو را
انگار که هر بار نوای دیگری دارد این نوشته ها ...

سیما(مهر آذر) یکشنبه 16 خرداد 1389 ساعت 05:48 ب.ظ http://simatarane.blogfa.com

سلام سیمین جان
خوبی عزیزم؟
خواندمت و لذت بردم
با اجازه لینکت میکنم
موید باشی و کامروا

بهمن خاموش دوشنبه 17 خرداد 1389 ساعت 02:00 ب.ظ

رویای تمام ناشدنی سیمین را در تمام اشعارت حس می کنم.
قلمت همیشه بوی تازگی می دهد.
و من در تقویم سالهای کبیسه خود شگون می شوم از طراوت این همه زیبایی.

محمد نیک زاده سه‌شنبه 18 خرداد 1389 ساعت 05:48 ب.ظ

سلام و درود بر خانم سیمین
زیبا بود .
ما بدون دعوت هم میایم و نیازی به دعوت نیست.
شما کمتر سر می زنید. از شعر زیبایتان سژاسگذارم امید که در فرصت بیشتری دقیقتر بخوانم.

همیشه جوان سه‌شنبه 18 خرداد 1389 ساعت 09:55 ب.ظ http://labkhandemasih.persianblog.ir/

قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض

صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض

یک طرف خاطره ها یک طرف پنجره ها

در همه آواز ها حرف آخر زیبا ست

اخرین حرف تو چیست ؟

که به آن تکیه کنم !

حرف بیداری ماهی دریا ست

حرف من حرف من

حرف من

دیدن تو در فرداها ست...
[گل]

امیر یزدانی سه‌شنبه 18 خرداد 1389 ساعت 10:04 ب.ظ http://yazdaniamir.blogfa.com

با سلام خانم فانی عزیز
میدونم برای شاعر شاید خوندن داستان کمی کسالت بار باشه ولی خب
با داستانی کوتاه به اسم یک استکان چای تلخ منتظر حضور شیرینتون برای نظر و نقد سازنده تون هستم قدم رنجه بفرمایی خوشحال خواهم شد
شاد باشید به مهر[گل]

الهام کریمی سه‌شنبه 18 خرداد 1389 ساعت 11:54 ب.ظ http://darhavalieinkucheha.blogfa.com

به روسری آبی ات حسودی ام می شود که بر پیچش موهای تو دست می کشد و هر تار گیسویت را مینوازد
به عطری که همه جا باتو می آید و در پشت سرت بوی بهشتیان را برجا می گذارد حسودیم می شود
دیروز با قلمت که در دستانم جا مانده بود روی تمام ابرها پرنده کشیدم
فردا روی شهر پرنده می بارد

برزگر چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 03:18 ب.ظ http://tasepede.blogfa.com

درود بانو

می خواهم از

حجم نا متعادل سایه با آفتاب بکشم

غمی که در شعرتون بود فوق العاده القا شد
راست میگویید تمام فردا ها شکل یأس شده اند

وقتی گوشت
گهواره می شود
برای گستاخی شلاق ها


"ما به حقارت عادت کرده ایم"

به روزم سری بزنید[گل]

بانو پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 01:19 ب.ظ http://www.saburaneh.blogfa.com

زیبا .همین !

م.نهانی پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 04:51 ب.ظ http://www.bighazloghafie.blogfa.com

با درود و احترام.
با دو شعر کوتاه جدید به روزم.
و شما دعوتید.[گل]

لاهوت پنج‌شنبه 20 خرداد 1389 ساعت 11:43 ب.ظ http://www.lahut.blogfa.com

سلام سیمین عزیزم

شعرت زیباست مخصوصا این قسمت:

فریادی بکشم
به بلندای ایستادن روی یک کوه بلند

نقاشیتم خیلی خوبه ها!



یاسی جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 09:44 ق.ظ http://yasy66.blogfa.com

ســــــــــــــــــــــلام ســــــــیـــــــمــــیــــــن جون
خوبی

وجود تنها یک زمان را می شناسد ٬

و آن زمان حال است.

این زبان است که سه زمان را می سازد ٬

و سه هزار تشویش در ذهن تو ایجاد می کند.

وجود تنها یک زمان را می شناسد

زمان حال ...

وهرگز با تشویش همراه نیست ٬

سراسر آرامش است.

هنگامی که به تمامی در اینجا حضور داری٬

دیروز تو را سوی گذشته نمی کشد٬

و فردا تو را سوی خود نمی کشد٬

در آرامش سیر می کنی

آری ...

حضور در لحظه٬راز و نیاز است.

به تمامی در لحظه بودن.

آه که چقدر زیباست٬چه رایحه ای٬چه شادابی وطراوتی

همیشه جوان و هرگز به دیگر سو نمی رود ..

سید مهدی نژادهاشمی شنبه 22 خرداد 1389 ساعت 07:55 ق.ظ http://sabzevar-sher.persianblog.ir/

سلام دوست من به روزم : منتظر قدمهای سبزتان می مانم

چگونه با تو بگویم هوای بالی نیست

سر قرار نبودی و حس و حالی نیست

کنار پنجره ، حالم شبیه زندان است

هوای شرجی زندان که خوب و عالی نیست....!

سکوت فلسفه داری تنیده بر شبهام

که سکته کرد هواسم و قیل و قالی نیست[گل][گل]

الهام کریمی شنبه 22 خرداد 1389 ساعت 09:01 ق.ظ http://darhavalieinkucheha.blogfa.com

سلام
سیمین جان یه شعر تازه دارم میای بحونی؟ منتظرم

ترتیزک یکشنبه 23 خرداد 1389 ساعت 09:45 ب.ظ http://www.tartezak2.blogfa.com

به روزم گرامی.

زرین دوشنبه 24 خرداد 1389 ساعت 12:15 ب.ظ

سیمین عزیز:

دلگویه ات بر دلم نشست.
ممنون از ارامشی که بعد از خواندن ان نصیبم کردی.
موفق باشی.

بانو سه‌شنبه 25 خرداد 1389 ساعت 06:55 ب.ظ http://http://saburaneh.blogfa.com/

خط میکشم و فریاد تا ببیند و بشنود .نمیدانم اثر دارد یا نه اما من میکشم !

سید مهدی نژادهاشمی چهارشنبه 26 خرداد 1389 ساعت 12:16 ب.ظ http://sabzevar-sher.persianblog.ir/

سلام دوست من به روزم منتظر قدمهای سبزتان هستم
چه می شود که تو چایی دراستکان باشی
بنوشمت و تو گرمی استخوان باشی

بگیر دست مرا چونکه دوستت دارم
چه می شود که تو با من هم آشیان باشی

بچرخ با من و کیهان، نترس عاشق باش
بگیر دست مرا رقص کهکشان باشی[گل]

لاهوت جمعه 28 خرداد 1389 ساعت 10:07 ب.ظ http://www.lahut.blogfa.com

بیا منو بخون سیمین جان!

برزگر شنبه 29 خرداد 1389 ساعت 06:32 ب.ظ http://tasepede.blogfa.com

سلام

و عقربه هایی که هیچ وقت نمی فهمند:
"مرگ حق است"
باز
دایره روی دایره ،
طول می کِشند

به روزم سری بزنید

امیر یزدانی یکشنبه 30 خرداد 1389 ساعت 12:34 ق.ظ http://yazdaniamir.blogfa.com

با سلام سیمین گرامی
با دو قطعه کوتاه همراه با ترجمه انگلیسی به روز هستم و منتظر حضور سبز و نقد و نظرهای سازنده شما دوست عزیزم
شاد باشید به مهر [گل]

نیما اسماعیل پور دوشنبه 31 خرداد 1389 ساعت 04:07 ب.ظ

سلام دوست عزیز

مثل همیشه زیبا و دلنشین بود همراه با ابهامی که نمی توان به سادگی تفسیر کرد
از ابتدا تا انتها شاهکار بود
(می خواهم از
حجم نا متعادل سایه با آفتاب بکشم )

(ته یک چاله آبی در یک خیابان بن بست )

ممنون سیمین عزیز
امیدوارم همیشه سلامت و موفق باشی

الهام کریمی دوشنبه 31 خرداد 1389 ساعت 05:45 ب.ظ http://darhavalieinkucheha.blogfa.com

سلام
سیمین جان دلم واست تنگ شده بود اومدم یه سر بزنم. خوبی؟

مهرزاد مهراندیش سه‌شنبه 1 تیر 1389 ساعت 12:57 ق.ظ http://mehrzad59.blogfa.com/

سلام مهربان!
کجایی که این روزهای ژرغبار از تو نشانی نمی دهند؟

سید مهدی نژادهاشمی پنج‌شنبه 3 تیر 1389 ساعت 07:15 ق.ظ

کسی از روح من می چید شوق پر کشیدن را

گرفت از دل ، خیال و میل بی پروا پریدن را

نشد هرگز بگوید عاشقانه دوستم دارد ....

به قلبم او نمی بخشید آهنگ تپیدن را ....

قزللو جمعه 4 تیر 1389 ساعت 01:14 ق.ظ http://khnaghd.blogsky.com

سلام سیمین گرامی
این صدای کشیدنت همین طور مدام به گوش و چشم می آید.
بعضی جمله ها ، روال طبیعی کار را می گیرد.مثل شیگار هم کشیدنی نیست.
اما جمله های جالب و خوبی داشت.
شاعر باشی

behnam جمعه 4 تیر 1389 ساعت 11:39 ق.ظ http://www.rocpina.tk

زیبا بود !
..................
در خلوتکده ام گاهی خودم را ورق می زنم ،
گاهی ورقِ خودم را می زنم ،
گاهی ورق باز می شوم اینگونه ...
....
مهربان ؛
این بار که به دیدنم می آیی ،
یک سنجاق هم بیاور از دنیای سنجاقک ها !!!
میخواهم دنیایم را به دنیایت قفل کنم ...
می انتظارمت تا بیایی
قندیل های اشکم را آب کنی
چشمانم را بگشایی
و کبوتر سر به هوای دلم را پرواز دهی [گل]

ارثی زاد جمعه 4 تیر 1389 ساعت 12:06 ب.ظ http://ersizad.blogfa.com


با سلام

وبلاگ یک استکان غزل بی حاشیه بروز شد.

با خودم
دوستان
شعر
کتاب

ناگفته های نگفته

سلام

حکایت

و غزل

باید که برای تو رباعی بشوم
من با غزلم نیامدم به دهنت


behnam جمعه 4 تیر 1389 ساعت 01:51 ب.ظ http://www.rocpina.tk


زیبا بود !
..................
در خلوتکده ام گاهی خودم را ورق می زنم ،
گاهی ورقِ خودم را می زنم ،
گاهی ورق باز می شوم اینگونه ...
....
مهربان ؛
این بار که به دیدنم می آیی ،
یک سنجاق هم بیاور از دنیای سنجاقک ها !!!
میخواهم دنیایم را به دنیایت قفل کنم ...
می انتظارمت تا بیایی
قندیل های اشکم را آب کنی
چشمانم را بگشایی
و کبوتر سر به هوای دلم را پرواز دهی !

نی لبک شنبه 5 تیر 1389 ساعت 11:25 ق.ظ http://neylabakeshekasteh.blogfa.com

سلام سیمین عزیز!

چرا این قدر کم پیدا شدی...

وحید پورزارع یکشنبه 6 تیر 1389 ساعت 10:13 ق.ظ http://zhitons.blogfa.com

گوانتانامو تن توست
و چشم ­هات میدان جنگ است
از من نخواه جنگجوی مهربانی باشم
وقتی قلب تو را نشانه رفته ­ام

سلام . به روزم با گوانتانامو

بی تا امیری یکشنبه 6 تیر 1389 ساعت 12:56 ب.ظ http://bitaamiri.persianblog.ir/

سلام عزیزم
به روزم

محمد رضا سه‌شنبه 8 تیر 1389 ساعت 10:26 ق.ظ http://mmmmmrrrrr.blogfa.com

درود بر شما و ممنونیم از تمام مهربانیهاتون

رضا روزیخواه سه‌شنبه 8 تیر 1389 ساعت 08:09 ب.ظ

سلام بر سیمین عزیز
چه زیبا و عمیق سرودید

الهام کریمی چهارشنبه 9 تیر 1389 ساعت 08:49 ق.ظ http://darhavalieinkucheha.blogfa.com

سلام سیمین جان
کجایی؟ خوبی؟

یاسی-سودابه پنج‌شنبه 10 تیر 1389 ساعت 11:33 ق.ظ http://sudiasy.blogfa.com

ســـــــــــــ...لام سیمین جون

خوبی

شعر خشملی بود [چشمک]

اگه دوست داشتی اونورا بیا ما هم یه مدتیه آّپ نیستیم!!!

موفق و سبز باشی

فعلا"

بانو جمعه 11 تیر 1389 ساعت 02:33 ب.ظ http://saburaneh.blogfa.com/

آمدم ببینم حالت خوب است .فقط همین !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد