سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

خیابان دودی

کمی دلهره جا مانده شاید   

 

در این قهوه خانه های تلخ

 

زیر قلیان های پر دود و  

 

عبور زمزمه های تو خالی   

 

و آشوب می دوَد  

 

زیر پوست مردم شهری که  

 

از دود ماشین گریزانند و  

 

در دود قلیان غلت می خورند  

 

و یک سیلی ترش  

 

جا خوش کرده  

 

روی صورت کودکان خیابان ، 

 

چه جایش گودال تاریکیست   

 

و حنجره شهر را می سوزاند   .

 

گویا خدا را هم نمی توان دید  

 

در این دود و دم بی وصف

 

 

* سیمین *