سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

عکس شکوفه چشم های تو

گویا در این کسادی بهار  

 

هنوز از تو چیدن را دوست تر دارم  

 

تا ایستادن زیر یک درخت پر شکوفه را  

 

گویا در این همه عطر باران  

 

هنوز زیر اشک های تو خیس ماندن را بیشتر دوست دارم  

  

حالا دیگر وقت تو را بوییدن شده است  

 

کمی به چشم هایم خیره بمان

 

تا برای هزار بهار دیگر  

 

عکسی از  شکوفه چشم هایت را  

 

در خود به یادگار گذاشته باشم .  

 

* سیمین *

 

نظرات 2 + ارسال نظر
یاسی شنبه 7 فروردین 1389 ساعت 09:40 ب.ظ http://yasy66.blogfa.com

slm.
وقتی که دیگر نبود، من به بودنش نیازمند شدم

وقتی که دیگر رفت، من به انتظار آمدنش نشستم.

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد،

من او را دوست داشتم.

وقتی او تمام کرد، من شروع کردم.

وقتی او تمام شد،

من آغاز شدم.

و چه سخت است.

تنها متولد شدن

مثل تنها زندگی کردن است.



مثل تنها مردن است

س م ح دوشنبه 23 فروردین 1389 ساعت 10:34 ق.ظ http://baraye1bar.blogsky.com

این شعرا رو خودت گفتی؟
واقعا که با استعدادی نبریک میگم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد