ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
می خواهم روی بوم سفید روز های نیامده ام
به رسم خطوطی که باید کشید
من هم از رنجی بکشم
که خیابان از رد پای سنگین آدم های بی هدف می کشد
از خاکستر های ته سیگارهایی که
تکرار فشار لب هایی را به خاطر می آورند و
سیگار هم کشیدنی نیست !
فریادی بکشم
به بلندای ایستادن روی یک کوه بلند
اما ته یک چاله آبی در یک خیابان بن بست
می خواهم خطوط ناصاف این آهن و دود و خیابان را بکشم
می خواهم از
حجم نا متعادل سایه با آفتاب بکشم
کشیدنی از جنس یک ذره هوا
اما پر شِکوه ، ناله و درد
زلزله نیست
خطوط کج و ناموزون
عبور یک اتفاق است که لرزانده بوم را
و درختانی از جنس سنگفرش های لگد خورده
که از آن هم ناصاف ترند
*سیمین*
کسی دعوت به خواندن نشد
چون که تنها یک دلگویه بود و بس