خدا

در آن هنگام که از فرط جوانی

با جذبه گناه آلود زن بیگانه بودم

خدا پای به تقدیرم نهاد...

کلاغ

آن روز که کلاغ کور همسایه هم

ضرورت پرواز را دانست

به رویایم کسی ظهور کرد

عطش آواز را

نه مساوی

ولی بین تمام جوجه کلاغان قسمت کرد

شکوه پرواز در هیاهوی جت ها گم شد

"صلاحت این است:

طاووس باشی"

اسیر

چشم گشودم

دیوار بود و دیوار

خستگی و تاریکی و دیوار

اسارت و دیوار

صدای ناله می آمد و بوی کله پاچه و کباب

جیغ زنی با شرم اش بیرون گریخت

مردی که نورانی نبود

 در را باز کرد

و دوباره بست ...

برادرانم...

دیرگاهی ست

گرگ ها

بوی پیراهن یوسف را می درند...

من گم ات کرده ام!

پنج شنبه ها

همیشه فرصت گم شدم بود

لای آخر هفته ها که می نوشتم ات   و گم می شدی

مثل دود آبی سیگار

بالا می رفتی و لایه لایه در تو به لابه می افتادم

چه مه غلیظی ست

در مه دستانت دود شدند

در مه داد زدم

مه رفت تو نبودی

گریه کردم

نشستم

و به روی مه در بستم

تکرار

این روزهای خسته

می آیند و می روند و حال مرا نمی پرسند...

دعوت

آخرین دعوت چنان دندان شکن می نمود

که لانه ی ددان تهی شد

بزرگ ترین درخت شهر

پلی شد به خدا

صلیب چشم بر آسمان دوخته بود

ماه روی برگرداند

آسمان مهیب ترک خورد

خورشید بر نیامد


وداع

خدا

حافظ خوبی نیست

این را

بعد آخرین وداعمان گریستم...

برای سایه ام!

چه غریب ماندی!

با بیرحمی نگاهم از کنارت می گذشت و چه غریب می کشیدیم

تار ماندی و تاریک

خاصیت سایه گی همین است

دلم برایت تنگ شده

سایه ی تنهای نجیب این همه سال پر از غبار...

شب

بی خوابی رنج کمی نیست!

الهه عذابم که تو باشی...

عذاب

مال من نخواهی شد!

به عذاب خویش عادت کرده ام!

امن

هر شب

قبل خواب

می آزاردم

صدای تیری که از دیشب نزدیک تر است...

بخوان!با من بخوان!

هی!

با توام عزیزم!

تو گربه سیاه!

فرشته هم باشی

هر چه قدر هم زر بزنی

باران که نمی آید!


اطمینان دارم

اینجا هیچ کپری گل نخواهد داد

و بالای سر این آدمک های منتظر

هیچ اتفاقی...

بعدِ تو

بعدِ تو

(بعد از آغاز روزهای تو نیستی)

من ماندم و همین کابوس های تزریقی

به هم انس گرفتیم

من در کابوس هایم

کرم های تنم را می جویدم

آنها درون من تو را

آغاز

در به در تر از باد زیستم

در سرزمینی که گیاهی در آن نمی روید

این وبلاگ امشب ثبت شد،بی هیچ ادعایی!کاش بتوان در آن زخمی را مرهم نهاد،اگر نه دلی از عزا درآورد که دلمان سخت عزادار است...