سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

قبرستان مردمان رفته

خاک هایی که خسته اند

راه هایی که بسته اند

پاهایی که رفته اند 

شعر هایی که گفته اند

رسم هایی که شکسته اند

 

همه پیش کش چشم هایی که بسته اند

هیچ نمیبینند و

 از این دنیا رخت بر بسته اند

 

بیچاره مردگان قبرستان های تاریک

چه میدانند

 نقش امروز چه رنگ است

تار امروز با چند رج میشود پهن و میشود باریک

 

بیچاره آن خوابیده در خاک های نم گرفته

چه میدانند

باران چشم ها فزونی دارد امروز

و پاییز دل ها یک فصل نیست

و شده همه فصل های انسان های غم گرفته

 

ببار باران کمی کم کن

از آن شور داغ خاکستر های رفته

 

مردم خفته در زیر پایت

گر گرفتند از بوی شن ها

 و این کویر های ماتم گرفته

 

 

 *سیمین - فانی *

 

 

http://arsin.files.wordpress.com/2008/02/azghad.jpg

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد