سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

آی مردم ، زندگی جاریست

آی مردم

   از دور نور پیداست

 پشت یک وهم

     سر هر سفره عشق

 یک دلی شیداست


       آی مردم

چه شد که عشق فراموش شد ؟

                دستی به دامان بی قراری نبرده

    آنهمه شور و شرر خاموش شد ؟


رنگ عشق رنگ آسمان بود

       رنگ احساس خدا

  از چه اینهمه شوق

          تنها یک زنگ ناقوس شد ؟


     آی مردم

                   دیشب پلک چشمتان خواب که بود

در پس یک عمر بی هم نفسی می آسود

   در خانه دل من

کسی آمد

و عشق خود را به دلم آلود


     آی مردم

نکند عشق از خانه اتان رخت بربندد 

    نکند سرخی ناری که از آن

دانه دانه شور می ریخت

از همه آدمیت های زمان

رخت بربندد

            آی مردم بیدار شوید

امروز خدا رنگ دگریست

می توان بود و فریاد زد

زندگی جاریست


* سیمین - فانی *


http://mabulle78.m.a.pic.centerblog.net/nnvsfs1l.jpg



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد