ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
بیا میخواهم تو را درچشم هایم غسل تعمید دهم
بیا میخواهم تو را از جاده لب هایم عبور دهم
بیا میخواهم برایت از نفس های به تنگ آمده ام قصه ای بسازم
بیا میخواهم از تن خسته ام برایت سازی بنوازم
از خمی این قامتم عصایی بشوم برای دست های رفته ات
بیا میخواهم ننگ بی تو ماندن را فریاد کنم
بیا میخواهم آواز شوم رفتنت را
دیگر ندارم باکی از سوز سرد مردنت
دیگر ندارم طاقت شیون و فریاد دلت
بیا میخواهم سیل جاری اشکم را در تو معنی بکنم
حالا که واژه رفتن رفتنت باب است
بیا توشه ای دارم
بردار و ببر با خود
دلیست
ناقابل یار است
پوسیده اما واژه هایش عطر دیروز دارد
*سیمین - فانی *
سلام سیمین جان
وبلاگ خوبی داری
خوشحال میشم به من هم سر بزنی