ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
سری اگر به خانه ام زدی امروز
به گله هایم هم سری بزن
بد شکایت میکند
بد حکایت میکند
از بی همنفسی های یار
سری اگر به این غمکده و ماتم زده
سرای من زدی فردا
به خونین دل بیچاره ام گوش بده
حرف ها دارد که بگوید از غمش
سری اگر از روی ترحم
به دو چشم باران خورده ام زدی باز فرداتر
به صدای شیون ناله گونه اش کمی درنگ کن
ارمغانی دارد
به دل گیر و برو
دیگر نیا
اگر چیزی تحفه ای یافتی بگیر
و تعارفش نکن با دل خود
از آنِ تو
هرچه که هست از آنِ تو
از من بگیر
برو
دیگر نیا
با دست پر
با دل عاشق
با چشم عشوه گر
خانه ای ساخته بودم بهر تو
آمدی رنگینش کنی
ننگینش نمودی چه بد
آمدی اگر حالی بدانی
گفته باشم
روزگارم خوب نیست امروز
کاسه صبرت کم است بیرون برو از خانه ام
امروز من دلم پر از غم است
خانه ای دیگر که باید ساخت گویا
از خانه ام بیرون برو
*سیمین - فانی *
با سلام خانم فانی گرامی
ممنون که از کلبه محقر بنده دیدن کردید
بی شک بنده هم میتونم از اشعار زیبای شما هم در سایت و هم در این مکان دلنشین بهره ببرم باعث بسی افتخار که بنده از نفرات لیست شما باشم و سعادت که بتونم شمارو در لیست دوستان خو د
با آرزوی موفقیت برای شما
شاد باشید به مهر