ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
به حجم های تکراریِ بودن
تو را خوراندن سخت شده
به هجوم واژه ها وعده فردا دادن
سخت تر
به تلاطم شعر زدگی عصرمان
وزن و عروض قافیه فهماندن هم
کار من نیست
من در یک رود زلال از سپیدی شعر
آبتنی می کنم
نه شرم از عریانی واژه هایم دارم
نه از تف کردن موزون خوان ها به شعرم می هراسم
من زیر چتر واژه هایم
در امانم از عروض و قافیه
دست هایم هم از تلاقی ریتم انگیز ابیات می گریزد
تو هم با خط نسخ و نستعلیق واژه ها درگیری
و من از تو دور میشوم
وقتی حجم خواستن هایمان یکی نیست
و هنوز تکراریِ بودن های حجیم را
نمیتوان در تو به خود بخورانم
تکرارم مکن
تواز جنس عروضی و من جنس سپید
تو سخت و من ................
*سیمین - فانی *
سلام خانم فانی عزیز
چقدر صادقانه احساس را بیان کردید ،شعرتان همچون دلتان سپید است وبه راستی دل سپید این همه سختی میخواهد؟...
موفق وسربلند باشید.