ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
دخترکی زیر بام آرزو ها خوابید
مادرش لالایی فردا می خواند
با یه دنیا فریاد میخواند
دخترک اما شعر و ترانه را خواب میدید
مادرش درد و بی شرمی را از سرش می راند
دخترک حیران بود
چرا مادر آنقدر نگران بود ؟
دخترک خواب میدید
خواب احساس عاشق شدنش
خواب واله وشیدا شدنش
مادر اما هنوز
لالایی تلخی می خواند
آواز صدایش اندوه بود
پس چرا مادر آنقدر مغموم بود ؟
دخترک رویای افزون داشت
در بام دلش آشیانی پر مجنون داشت
مادر اما باز هم
بی تاب و پریشان بود
وای مادر
امروز دانستم که چرا لالایی تو تلخ بود
رنج و محنت داشت ، پر اندوه و سخت بود
عاشقی درد سختیست که تو خوب میدانستیش
و من اما هیچ نمیدانستم
مادر تو کجایی که بیایی و ببینی و بدانی
دخترت عاشق شده
در دلش روحی فارغ شده
تو کجایی که بخوانی لالایی آنروز را
تا بدانم اندوه و رنج پر سوز را
کجایی که بخوانی
آرامم کنی یا که حتی رامم کنی
کجایی که بدانی چه آشوبیست دل
چه غوغاییست دل
*سیمین-فانی*
salam...webloge ghashgi dari...be weblogam sar bezan nazar bede...age khasti linket konam khabaram kon...mc[قلب]