سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

رویا دخترک و لالایی مادر

دخترکی زیر بام آرزو ها خوابید

مادرش لالایی فردا می خواند

با یه دنیا فریاد میخواند

دخترک اما شعر و ترانه را خواب میدید

مادرش درد و بی شرمی را از سرش می راند

دخترک حیران بود

چرا مادر آنقدر نگران بود ؟

دخترک خواب میدید

خواب احساس عاشق شدنش

خواب واله وشیدا شدنش

مادر اما هنوز

لالایی تلخی می خواند

آواز صدایش اندوه بود

پس چرا مادر آنقدر مغموم بود ؟

دخترک رویای افزون داشت

در بام دلش آشیانی پر مجنون داشت

مادر اما باز هم

بی تاب و پریشان بود

وای مادر

امروز دانستم که چرا لالایی تو تلخ بود

رنج و محنت داشت ، پر اندوه و سخت بود

عاشقی درد سختیست که تو خوب میدانستیش

و من اما هیچ نمیدانستم

 

مادر تو کجایی که بیایی و ببینی و بدانی

دخترت عاشق شده

در دلش روحی فارغ شده

تو کجایی که بخوانی لالایی آنروز را

تا بدانم اندوه و رنج پر سوز  را

کجایی که بخوانی

آرامم کنی یا که حتی رامم کنی

کجایی که بدانی چه آشوبیست دل

چه غوغاییست دل


*سیمین-فانی*


http://i19.tinypic.com/4ztim0x.jpg

 

نظرات 1 + ارسال نظر
hamraze_eshgh سه‌شنبه 24 خرداد 1390 ساعت 01:41 ب.ظ http://www.bia2faseleha.blogsky.com

salam...webloge ghashgi dari...be weblogam sar bezan nazar bede...age khasti linket konam khabaram kon...mc[قلب]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد