سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

هنوز هم .......

من هنوز هم در پی همان خاطراتی هستم که روزگاری دلم وصفش را بسیار می شنید

هنوز هم در پی وصال خاطراتی نشسته ام که برای رسیدنشان بهم باید سال ها دیدبان اشک های ریخته میشدم

من هنوز همان دخترک چهارده ساله ای هستم که برای تپیدن قلبم بارها پشت پنجره به دنبال دلیلی بودم

من هنوز در وصف آن گمشده ای که هرگز نشناخته ام شعر ها می گویم

من هنوز در انزجار فاصله ها ریتم های واژگون را با یک ساز شکسته کوک میکنم

من هنوز........

وای که هنوز در انتظار لحظه ای نشسته ام که گاهی خوابم می برد در بالین آن انتظار

و هنوز در تلاطم همه خواستن هایم

برای بودن هایم

برای گفتن هایم

برای خواندن هایم

رزم ناهمگون واژه هایم را میشمارم

اهنگ غریبیست که هنوز در گوش جانم مینوازد

و من از آن دور نیستم هیچ

و من از آن بیصبرانه میخوانم

مینویسم و میگویم

من هنوز همان دخترک عاشقی هستم که

به گل ها و دشت ها و پرندگان

و گاهی به چشم های خدا خیره میشدم

گاه گاهی به راز و نیاز خدا

 با شاخه های خشکی که برای وداع با انسان می نالید و خشک میشد گوش میدادم

من هنوز همان پرستوی بی تاب خدا هستم که میخواهم رنگ بی همتای عاشق شدن را ببینم

و برای آن چند واژه ای ساز کنم

و به قلم و کاغذی هدیه کنم تا به دست بی احساس تمناهای تو برسد

من هنوز هم ............


*سیمین - فانی *

نظرات 2 + ارسال نظر
بهمن خاموش یکشنبه 30 خرداد 1389 ساعت 02:31 ب.ظ

شاهکار زیبایی است.

پرستش پنج‌شنبه 20 شهریور 1393 ساعت 08:03 ب.ظ http://lili110.blogfa.com/

سلام،
زیبا بود.
موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد