ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
خوب میدانم که امروز
پریشان میشوی
خوب میدانم که امروز حیران میشوی
ولی آسمان بودن های من
امروز ابریست
گویا که باید رفت
گویا در دیاری دور
به داد کسی باید رسید
خوب میدانم امروز پریشان میشوی
خوب میدانم که امروز حیران میشوی
اما گویا وقت رفتن است
باز وقت آغاز سفر کردن است
بار سفر نبسته ام
باد جدایی می وزد
از بانگ ماندن ناله اتمام می وزد
گویا باید باز
اشک را هدیه کنم به چشمی
لرزیدن و دیوانگی به دستی
گویا وقت رفتن است
وقت سفر کردن است
بار سفر نبسته ام
باد با خود میبرد
هرچه خاطرات بودن است
*سیمین - فانی *