کاش ......

کاش می گذاشتیم

در خانه دلمان

هوای ماندن بیشتر جاری می شد


در پس یک پنجره در حسرت آفتاب

بیشتر خورشید پیدا می شد


گلدان احساسمان کمی

با خدا آشنا می شد


کاش می گذاشتیم

اگر نور امیدی هست

بماند در پس یک خواهش پاک


و یا حتی

کاش راه باران را

برای غسل یک توبه

از عاشق نشدن باز می گذاشتیم 


کاش می گذاشتیم

زیر آوار این واژه و شعر

چند قلم از شادی و نور پر می کشید


از دل آن حس حضور

یک فنجان  شوق و شور سر می کشید 


کاش می گذاشتیم

اگر راه رفتن جریان یافت

راه برگشت جاری تر می شد


و اگر در پس یک نیم نگاه خواهش

پاکی بود

کسی باز هم می فهمید


کاش دلمان پر بود از شور و ماندن ها

از تاب و از عشق گفتن ها


ولی افسوس

رسم دوست داشتن ها


زجر سختیست

که هر فرهاد کوه کنی را

زیر بار تمنا خم می کند


از برای یک روز بیشتر ماندنش

در خودش کم می کند


کاش می گذاشتیم

شعر شیرین و لیلی هایمان

تلخ نباشد هرگز


یا اگر بود

مرگ فرهاد و مجنون هایمان 

زجر نباشد هرگز


کاش می گذاشتیم


* سیمین * 



http://img33.picoodle.com/img/img33/9/10/7/f_o16m_ca0eec3.jpg