چوب خط انتظارم پر شده است
و آبرویم از بس که بی تاب شدم به گِل نشست
و من با مرداب بی قراری ها سر دعوا دارم
که پایم را بند کرده
و تو هیچ نمیدانی
جان سالم به در بردن از یک دلهره
چه سخت است
*سیمین *