پرسه زدن ها و خیابان گردی های کودکانه امان چه شور و حالی داشت چه صفایی داشت پشت فواره پنهان شدن هایمان چه دنیایی داشت کاش همیشه شب بود کاش همیشه سوز زمستان بود و داغی یک دنیا احساس جانسوز بود کاش همیشه شب بود و احساس یکی شدن تو در من و من در تو کاش نمیشد سحر و وقت سفر کاش میشد تا ابد راه رفت و پرسه زد و ......... ولی افسوس سوت قطار زندگی زود صدا کرد زود وقت سفر شد زود باید که رفت
*سیمین *
|