سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

تنهایی و من - من و تنهایی

کسی از انگار و ایکاش هایی حرف می زند که هیچ نمی شود به انتهای آن دست پیدا کرد


کسی از دیروز و فرداهایی حرف می زند که هیچ نمی شود  در قاب چشم های امروزم به تصویرشان بکشم


کسی عادت کرده از روی سنگفراش خیال من عبور کند و رد پایی خاکستری به جای بگذارد


کسی از دیوار تنهایی من رد می شود و برای شعرهای نسروده ام خط مشی تعیین میکند


و من می هراسم از اینهمه دیوانگی های بی زنجیر و از اینهمه نانوشته های بی انتها


و من باز می ترسم از هجوم فصل گرمی که مرا ذوب خواهد کرد


 و از فصل سردی که میمیراند بال پروازم را


کسی اینجا پشت پنجره های زنگار گرفته تصویر باران می کشد


کسی اینجا روی حروف سفید دفتر خاطراتم خط سیاه می کشد 


و من می ترسم از اینهمه فریاد بی صدا که در تنگنای اتاق نم گرفته ام به جانم می پاشد


و حالا وقت یک فرار است از هجوم نابرابر تنهایی و من من و تنهایی


*سیمین*

نظرات 1 + ارسال نظر
عشق آباد جمعه 8 اسفند 1393 ساعت 07:35 ق.ظ http://kuyeeshgh.mihanblog.com/

دلاخوکن به تنهایی !
زیبابود. درود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد