ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
صدای نبض باران را نمی گیرد کسی
می شورد دلم را این هوای دلواپسی
باید که راهی بشوم
باید از این همه وابستگی خالی بشوم
دست صداقتم را کسی شاید بگیرد امروزِ روز
شاید بسوزد دل او از اینهمه آه و سوز
از اینهمه تنهاییم خسته شدم
مثل مرغی، بال و پر بسته شدم
چرا کسی حرفی از هوای تازه نمی زند باز
چرا کسی اینجا حرف تازه ای نمی کند آغاز
امروز مثل دیروز بود و
فردا مثل امروز خواهد بود
هوای خانه کمی تنگ است
دل ها مان برای کمی آواز هم در جنگ است
می خواهم راهی بشوم
مثل باد هرجایی بشوم
می خواهم از خود و خاطراتم
بگذرم و دوباره آنجایی بشوم
سد راهم نشوید
می خواهم بروم باز آوارۀ جایی بشوم
*سیمین*
درودهای فراوان به مدیر مسئول وبلاگ
محقق عزیز وبلاگ جامعه شناسی ایران http://www.arja.blogsky.com دعوت می نمایم و از نقدهای خوبتان دریغ نورزید: شعری در وصف رفقای مارکسیسم، دنیای نژادها، تاثیر اشو زرتشت بر نیچه، چه عاملی باعث گردید که کره جنوبی به یک کشور صنعتی تبدیل گردد، واقعیت فردی و خصوصیات نژادی، سنگسار کردن در اسلام ،عامل اجتماعی کشف حجاب بدست رضاشاه، رفاه اجتماعی، رفتارهای انسانی، فرهنگ چیست، وضعیت اجتماعی زمانه پیغمبر در جزیرة عرب، انجمن حجتیه مهدویت مزدوران انگلستان در ایران 000 و مقالاتی دیگر با تشکر کوروش آریامنش درودهای فراوان به مدیر مسئول وبلاگ
محقق عزیز وبلاگ جامعه شناسی ایران http://www.arja.blogsky.com دعوت می نمایم و از نقدهای خوبتان دریغ نورزید: شعری در وصف رفقای مارکسیسم، دنیای نژادها، تاثیر اشو زرتشت بر نیچه، چه عاملی باعث گردید که کره جنوبی به یک کشور صنعتی تبدیل گردد، واقعیت فردی و خصوصیات نژادی، سنگسار کردن در اسلام ،عامل اجتماعی کشف حجاب بدست رضاشاه، رفاه اجتماعی، رفتارهای انسانی، فرهنگ چیست، وضعیت اجتماعی زمانه پیغمبر در جزیرة عرب، انجمن حجتیه مهدویت مزدوران انگلستان در ایران 000 و مقالاتی دیگر با تشکر کوروش آریامنش
با سلام دوست نازنینم خانم فانی
شعر غم انگیزی بود امیدوارم همیشه دلشاد باشید و سلامت
با سه طرح به روزم و منتظر نقد و نظرهای سازنده شما
قدمهایتان گرامی
شاد باشید به مهر[گل]
سلام به خواهر عزیز خانم فانی گرامی
اگر فراموش شوم اما فراموش نخواهم کرد وامروز مهمانی ناخوانده شدم تا بگویم به یادتان هستم و از احساس وشعرتان لذت بردم.
مهرگان باشید.
شکستم در غروب چشمانت
دلم قایقی بر روی اشکهایت
به ساحلم می بری تنها
ودر طوفانی ترین کلامت
درختانی به بلندای غم
که حجاب ماه می شوند
ومن در زندان غم وتاریکی
هم آغوش غربت می شوم...
سعید مطوری /مهرگان
از دفتر غمنامه
سلام .
این جا اون قدر زیباست که زمان رو از یادم می بره ...
سلام سیمین!
سلام مسافر...
سلام کم پیدای آشنا!