سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

سروده ها و دلنوشته های ســـیمــــین

زمانی میشود که جز سرودن و بازی با قلم و کاغذ راه دیگری نیست . من هم مینویسم تنها برای دل خود و تمام

وا مانده ام

حالا دیگر نمی خواهم  

 

کسی به خاطره هایم بخندد  

 

گرچه من هنوز در خودم وامانده ام  

 

و در یک بقچه خالی از حس درونم  جا مانده ام  .

 

دیگر تمنا کردن هم راه چاره نیست  

 

من سخت گرفتار خود شده ام  

 

و حالا  

 

دیگر نمی خواهم  

 

کسی به تشت خیس احساسم   

 

رخت چرکی از واژه هایش باز  

 

بار کند   

که من در همین دو خط  

 

آخر هم وامانده ام . 

 

* سیمین *

نظرات 3 + ارسال نظر
حسین یکشنبه 25 بهمن 1388 ساعت 07:36 ب.ظ http://rooye-khat.blogsky.com

ایولا وبلاگ ردیفی داری خیلی حال کردم به منم سری بزن.

سایه روشن سه‌شنبه 27 بهمن 1388 ساعت 02:13 ب.ظ

برای من
واژه های سمت تر ِ احساست
شکست ِ بغض سکوت ساده ای است
که زیر خروارها رخت چرکی به نفس نفس افتاده است
کسی نیست دست این بغض را بگیرد و بگریاند
کسی نیست...

امیر یزدانی سه‌شنبه 27 بهمن 1388 ساعت 03:10 ب.ظ http://yazdaniamir.blogfa.com

سلام خانم فانی عزیز
شعر زیبایی بود از شما
به نطر وجود بعضی از کلمات شعر را از اوج میندازه
به نظرم
________
در خودم وا مانده ام
دیگر نمی خواهم کسی به خاطره هایم بخندد
یک بقچه ی خالی از حس درونم .
دیگر نمی خواهم
کسی در تشت خیس احساسم
رخت چرکی وازه هایش را
بار کند
جسارت بنده رو ببخشید البته فقط یک سلیقه شخصی بود
با شعری به روز هستم و منتظر نقد و نظر سازنده شما
شاد باشید به مهر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد