ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
در آن سر شهر
اما نه در شهر من نیست
مردی شعر هایم را به دوش می کشد
و تمام شب را با واژه های شعر های من
هم صدا می شود .
در یک نقطه از شهر خودمان
زنی
روزی چندین بار
واژه هایم را آب می کشد
و به بند تنهایی خویش
زیر آفتاب
می بندد
امشب
من از روح یک پریشانی
آوازی تازه ساخته ام
و در آن شعر
دود سیگار مردی
به رقص می کشاند
بودنم را
و اشک دخترکی
به ایمان من
شک می کند
چه خیانتی کرده ام به باران
چه خیانتی کرده ای به امروز
و چه خیانتی کرده اند به من و تو
و من پر شده ام
از صد ها فنجان شکسته احساس
و کسی نیست نوشم کند
* سیمین *
مشقم کن. وقتی که عشق را زیبا بنویسی. فرقی نمی کند که قلم. از ساقه های نیلوفر باشد یا از پر کبوتر ... (حسین منزوی).
سلام سیمین عزیز
واژه های قدرتمند شعرت باعث لرزیدن هر دلی میشه
درود برتو و درود بر احساس پاکت