ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
مگر احساس چه رنگی دارد ؟
مگر اینجا چه شوری دارد ؟
مگر آنجا چه دردی دارد ؟
احساس دلم بی رنگ است
شور دلم بی حال است
و دردی هست اینجا
که به گمانم گویند
فراموشی
که خود را در خود
که دیروز را
و امروز را
و هر چه که بود را
فراموش خواهی کرد
و تو میشوی و
یک مشت خاطره ها
و صدایی که دیگر
هیچ نخواهد آمد به گوش
نزدیک تر از جان به گوشت دیگر
و نگاهی که نخواهد شد با تو عجین
مگر آنجا چه خبر بود؟
مگر اینجا چه کسی بود ؟
مگر احساس چه رنگی داشت ؟
از آنجا خبری هیچ نمیدانم باز
ولی اینجا شوره زاریست بی طاقت آب
اینجا که کسی نیست
ولی آنجا دلی هست بی قرار و بی تاب
و آنجا احساسی رنگ جنون دارد و بس تنگ است
وقت ماندن نیست
باید رفت
وقت گفتن نیست
باید شنید
وقت از خود ساختن و بافتن نیست
باید گریخت
*سیمین *
سلام
کاش همیشه سب بود ، اما
دل آدم از این همه تیرگی نمی گرفت آیا ؟
شعر دلنشینی است و دستی به پشتم زد تا در کوچه های خاطره راهی شوم .
سایت کلوب هم که به سلامتی فیلتر شد !